×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

sirous baxblog

اطلاعاتی و آموزشی

× !-- start --- http://www.avazak.ir -- =text/java src=http://dl.avazak.ir/music/music/ a target=_blank title=قالب وبلاگ href=http://www.avazak.ir/قالب وبلاگ/abr /br a target=_blank title=گالری عکس href=http://www.gallery.avazak.ir/گالری عکس/abr a target=_blank title=کد آهنگ برای وبلاگ href=http://www.dl.avazak.ir/music/?item=669دریافت همین آهنگ/abr div align=centerobject type=application/x-shockwave-flash data=http://www.dl.avazak.ir/music/play.swf width=160 height=20 id=dewplayer name=dewplayer param name=wmode value=transparent /param name=movie value=http://www.dl.avazak.ir/music/play.swf / param name=flashvars value= mp3=http://www.dl.avazak.ir/music/669.mp3&autostart=1&autoreplay=1&showtime=1&randomplay=1 /object div style=display:noneh2a title=کد پخش اهنگ در وبلاگ href=http://avazak.irقالب وبلاگ/a/h2/div !-- end --- http://www.avazak.ir --
×

آدرس وبلاگ من

siroosgholami.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/naiman

كسي كه هزار سال زيسته است

                                     كسي كه هزار سال زيسته است
دو روز مانده به پايان جهان، تازه فهميد كه هيچ زندگي نكرده است. تقويمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقي مانده بود. پريشان شد و آشفته و عصباني. نزد خدا رفت تا روزهاي بيشتري از خدا بگيرد. داد زد و بد و بيراه گفت،خدا سكوت كرد. آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد. جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت،خدا سكوت كرد. به پر و پاي فرشته و انسان پيچيد،خدا سكوت كرد. كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد. دلش گرفت و گريست و به سجاده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت :عزيزم اما يك روز ديگر هم رفت. تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادي. تنها يك روز ديگر باقيست. بيا و لااقل اين يك روز را زندگي كن. لابه لاي هق هقش گفت: اما با يك روز... با يك روز چه كار مي توان كرد... خدا گفت:آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند ، گويي كه هزارسال زيسته است و آنكه امروزش را درنمي يابد، هزار سال هم به كارش نمي آيد. و آن گاه سهم يك روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت: حالا برو و زندگي كن. او مات و مبهوت به زندگي نگاه كرد كه در گودي دستانش مي درخشيد. اما مي ترسيد حركت كند، مي ترسيد راه برود، مي ترسيد زندگي از لاي انگشتانش بريزد. قدري ايستاد... بعد با خودش گفت: وقتي فردايي ندارم، نگه داشتن اين زندگي چه فايده اي دارد، بگذار اين يك مشت زنگي را مصرف كنم. آن وقت شروع به دويدن كرد. زندگي را به سر و رويش پاشيد، زندگي را نوشيد و زندگي را بوييد و چنان به وجد آمد كه ديد مي تواند تا ته دنيا بدود، مي تواند بال بزند، مي تواند پا روي خورشيد بگذارد.مي تواند...

او در آن يك روز آسمان خراشي بنا نكرد، زميني را مالك نشد، مقامي را به دست نياورد اما...
اما در همان يك روز دست بر پوست درخت كشيد. روي چمن خوابيد. كفش دوزكي را تماشا كرد. سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايي كه نمي شناختندش سلام كرد و براي آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد. او در همان يك روز آشتي كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.

او همان يك روز زندگي كرد اما فرشته ها در تقويم خدا نوشتند، امروز او در گذشت، كسي كه هزار سال زيسته بود.

هیچ وقت نگو دیگه نمیشه ٬ عمرم گذشتو هیچ کاری نکردم ٬ دیگه از من گذشته ٬ هنوزم دیر نیست حتی اگه میدونی ۱ روز دیگه فقط زنده ای پس عجله کن چون خیلی کارا میتونی انجام بدی ٬ پس نزار کارات ناتموم بمونه

از آن نترس که زندگی ات تمام شود ٬ از آن بترس که زندگی ات را هرگز شروع نکرده باشی

شنبه 29 خرداد 1389 - 1:46:22 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


حقیـقتی دربـاره بنـزین که شایـد نمی دانیـد


انـــواع چـای های گـیـاهی و خـواص آنـهــا


غذاهای مفیــد و مضــر بـرای خـواب


چند نکته درمورد عطسه


آنچـه سرآشپـزها به شـما نمی گویند


همـه چیـز در مـورد علامـت @


نـکاتی دربـاره دکوراسیـون منـزل


چگونگی پیدایش نان سنگگ


چگونه غذاهای مان را خوش طعم تر کنیم؟


چگونه یک عطر خوب و خوشبو بخریم


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

404391 بازدید

9 بازدید امروز

61 بازدید دیروز

339 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements